- لیف دادن
- دوات مرکب لیفه دان
معنی لیف دادن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوات مرکب. توضیح این کلمه بصورت لیقه دان هم آمده
پیشندان، زکابدان آمه (دوات)
ارمون دادن پذیرانه دادن
کشت بخشی از زمین مزروعی را بسال دیگر واگذاشتن تا قوت گیرد
دادن از پیش دادن از قبل، درس را بمعلم پس دادن، ضمه دادن حرف مضموم خواندن حرفی را، مضموم نوشتن حرفی را
پیچاندن چیزی را خمانیدن تافتن، بگردانیدن چیزی (مانند دست و جزآن) را از جای خود چرخاندن تافتن
پیچاندن، پیچ دادن
نوشاندن مادر یا دایه شیر پستان خود را به کودک ارضاع
سزای عمل کسی را دادن
به وجود آوردن تا و شکن در چیزی
چیزی را در جای خود یا در چیز دیگر چرخاندن، پیچاندن، پیچانیدن، تاب دادن
جزای عمل کسی را بوی دادن
گرفتار ساختن کسی را، مخفی گاه متهم یا مقصری را بعمال دولت نشان دادن
لب دادن
مزه دادن ایجاد لذت و خوشی کردن، مزه خوش دادن
پاژنام دادن پاژ ناماندن کسی را به لقبی خواندن لقب نهادن تلقیب: سلطان بلاغی را کورنش نموده او را شیر شاه لقب دادند
بهم زدن، زیر و رو کردن، بیش از آنچه هست نمودن، لعاب دادن و لفتش دادن
نرمی دادن روان کردن کمروان کردن نرم کردن
لیق دان. توضیح این کلمه بصورت لیفه دان هم آمده
پیشندان، زکابدان آمه (دوات)
((دَ))
فرهنگ فارسی معین
دادن از پیش، دادن از قبل، درس را به معلم پس دادن، ضمه دادن حرف، مضموم خواندن حرفی را، مضموم نوشتن حرفی را
apelidar
dar borda
наклонять
neigen
an der Kante geben
betiteln
przezywać